*
شايد براي شما هم خوندن اين آگهي جالب باشه:
قيمت چتر 88 كرون. در صورتي كه هوا باراني باشد 20 كرون تخفيف خواهيد گرفت.
اين آگهي ديروز در يك فروشگاه در كنار قفسه چترها نوشته شده بود. خيلي حرف ِ. اينها فرصت را در گل آلود بودن آب نمي بينن. در مقايسه توي معلومات عمومي خوندم:
سي ام خرداد 1358(20 ژوئن 1979) احمد صدر حاج سيدجوادي به سمت وزير دادگستري دولت موقت انقلاب منصوب شد. وي كه يك حقوقدان است سالها پيش از آن، دادستان تهران بود. پس از پيروزي انقلاب، احمد صدر به سمت نخستين وزير كشور كابينه تعيين شده بود. او در دوران نظام پيشين، در پي يك حادثه رانندگي در گردنه كندوان (راه چالوس) با گفتن اين جمله که «كسي كه تصادف كند نبايد دادستان باشد» از سمت دادستاني تهران كناره گيري كرده و سپس وكيل دادگستري شده بود.
احمد صدر بارها وكالت دهها تن از ناراضيان را در طول هر دو نظام حكومتي بر عهده گرفت و غالباً به رايگان. بنا به اظهار خودش، وي در محاكم نظام سابق با به مخاطره افكندن خود از افرادي دفاع كرده بود كه پس از ازكارافتادن دولت موقت انقلاب، در دهه هاي اخير او را بارها متهم کردند و به محاكمه كشيدند!

*
ميدونم مسائل زيادي در اين 9 روز اخير اتفاق افتاده كه بايد بهش لينك ميدادم, امضا مي كردم, اعلام همبستگي و و و... اما نكردم. چرا اش را هم نپرسيد. نه به شما ارتباط داره, نه به خودم.
بنظر من تيم ايران هم مثل سياست ايران سر در گم است. شايد اگر احمدي نژاد در نشست با بچه ها نمي گفت "بچه ها در هر عرصه اي كه وارد ميشن,و در هر كجا اگر مومن هستند و مثمم پيروز ميشند" , و به جاي پرسيدن "قطر توپ", قطر تيردروازه را ميپرسيد نتيجه فرق داشت. يكي از دوستانم ميگفت: نگران باخت ايران نيستم, نگران اينم كه چطوري چهار سال ديگه تا بازيهاي جهاني فوتبال دوام بيارم. با گفتن تاريخ "چهار سال", من را به فكر حركتهاي اعتراضي كه در طي اين 27 سال در ايران شده انداخت. چرا امروز را ناديده ميگيرن, و مثلاً براي 22 خرداد تدارك ديده ميشه, قرار گذاشته ميشه, بعد جمع ميشن, روز موئود يك عده ميزيزن بهمش ميزنن. همه فرار ميكن, يك عده زنداني ميشن, بعضي وقتها يكي دوتا ميميرن. بعد دوباره مردم واي ميستن تا تاريخ مثلاً 30 خرداد بشه كه به مناسبت فلان درگيري كه در فلان سال اتفاق افتاده بوده, دوباره تدارك ببينن, قرار بذارن, جمع بشن, آخرش هم كه معلومه يك عده ميريزن و بهمش ميزنن. اگر يكبار تاريخ گذاشته نشه, و اعتراض خود جوش باشه, شايد نتيجه اش فرق كنه. بعنوان مثال مگر سال 57 كسي گفته بود 21 و 22 بهمن انقلاب پيروز ميشه؟ نه, يك جريان خود جوش بود كه از اوايل 57 شدت گرفت, و 21 و 22 بهمن نتيجه داد. درسته كه گندش در آمد, و اين از آب در آمد كه امروز گريبانگير 70 و اندي ميليون ايراني شده. اما اين دليلي نيست كه بعدي هم بويش در بياد. نا سلامتي مردم رشد سياسي پيدا كردن, و خوب را از بد تشخيص ميدن. البته خودم ميدونم كه در اين مورد زيادي خوش بينم. اما هر چي بشه سگش به اين كه هست مي ارزه.
تيم ايران در بازي بعدي هم خواهد باخت. چونكه بچه هاي تيم آنطور كه احمدي نژاد خيال ميكنه" مومن و مثمم" نيستن. البته اگر شانس من است بچه ها آبنوس را ميخوانن و براي رو كم كني از من ميبرن. اما دليل بردشون روكمكني ميشه, نه حرفهاي احمدي نژاد. انشالله كه محمود از دست من ناراحت نشه. بلآخره تا اطلاع ثانوي رئيس جمهور من هم هست, و من در غرب ياد گرفتم كه به سياستمدارها بايد گير داد.

*
تيم فوتبال سوئد با كسب نتيجه 0 بر 0 بزرگترين خدمت را به آبنوس كرد. سوئديها 100% مطمئن بودن كه تيمشان با تعداد گل بالا از حريف خواهد برد. آبنوس نتيجه 0 بر 0 را پيش بيني كرده بود, و همين هم شد :) تئوري من اين بود كه به علت هواي گرم وايكينگها به نفس نفس مي افتند, و در بازي گلي رد و بدل نخواهد شد. انگلستان را با نتيجه 1 بر 0 حدس زده بودم. حالا اگر ايران 3 بر 1 به مكزيك ببازه بنده برنده خواهم شد. لطفاً فحش نديد توضيح خواهم داد.
در صورت برنده شدن قول دادم پولش را به ارگانهاي خيريه ببخشم. 50 كرون گذاشتم, و 326 برابر پول خواهم گرفت. اما روي حساب عرق ملي يك برگه شرطبندي ديگه بازي كردم, سوئد و انگليس را با همان نتايج, و ايران را با نتيجه 3 بر 1 به نفع ايران شرط بستم, و 50 كرون هم روش گذاشتم. اگر ايران با اين نتيجه از مكزيك ببره, با اجازتون 1896 برابر پولم برنده خواهم شد, و بلطبع باز 326 برابر بيشتر به انجمنهاي خيريه كمك نخواهم كرد :)
انشاالله كه ايران 3 بر 1 ببره. همه با هم بگين آمين.
براي دنبال كردن لحظات هيجان انگيز بازي تيمها اين لينك فيفا بد نيست.
پي نوشت:
معادل 16300 كرون سوئد كه ميشه 2232 دلار آمريكا برنده شدم. پول بين آمنستي اينترنشنال, صليب سرخ, و سازمان كمك به كودكان بطور برابر تقسيم خواهد شد.
از دوستاني كه بابت پيشبيني درستي كه در نتيجه بازي كردم, و بهم تبريك گفتن ممنونم, و براي عزيزي كه سق من را سياه دانست, و عزيزي كه من را وطن فروش ميدونه نگرانم. چون اولي خرافاتي, و دومي مثل خيلي هاي ديگر براي پس گرفتن وطني كه بقولش من و امثال من "فروختند" منتظر معجزه است! وقتي بازيكنهاي تيم ملي ايران بجاي اينكه يارگيري كنند, چشمشان تنها به توپ است كه حريف كجا مي اندازد تا گله اي بدوند به آنسو, همينكه بيشتر گل نخوردند بايد خدا را شكر كرد. من فوتباليست نيستم, اما فوتبال را دوست دارم.

*
ديروز در كشور اكراين, در يك باغ وحش, يك مردي كه ميخواست به ديگران ثابت كند كه به علت اعتقاد قوي او به خدا, در قفس شيرها نيز جانش در امان خواهد بود. بعد از يك دقيقه توسط يك شير خدا نشناس به لقاالله پيوست. خدايا عاجزانه از تو ميخواهم بندگانت كه تا اين حد به تو اعتقاد دارند را به درگاه خودت بخوان. بگذريم....
سايت پويا آنلاين را داشتم زيرورو ميكردم, چشمم افتاد به ايكون ِ تعبير خواب. توي ايسلند كه بودم يك شب خواب عجيبي ديدم. خواب ديدم افتادم توي يك استخر كه آبش بوي تعفن ميداد و پر بود از مارهايي كه از اينطرف استخر با سرعت به آنطرف مي جهيدند. من بيچاره در ميان مارها دست و پا ميزدم, و بفكر جان عزيز بودم كه غسر در برم. صبح پيش خودم گفتم حتماً بوي گوگرد چشمه ها و خستگي روز باعث اين خواب بوده. براي عيال صدايش را در نياوردم كه يكدفعه نگران بچه ها نشه و ما را وادار كنه زودتر از موئد برگرديم سوئد. خلاصه امشب گفتم در سايت اين آقا پويا ببينم تعبير ديدن مار در خواب چيه. بعد از مطالعه تعبير مار, آلترناتيوهاي ديگر را كه وجود داشت را نگاه ميكردم, از جمله آبنوس را ديدم. گفتم ببينم درباره خواب آبنوس چه نوشته. آمده بود: آبنوس درختي تناور چون درخت گردو است که در پاره اي از مناطق آفريقا و نواحي هند مي رويد و چوبش به سختي و درخشان شدن مشهور است و سياهي چوب آن که بر اثر قرار گرفتن تنه درخت در آب زيبائي و برق خاصي مي يابد در شعر شاعران متقدم به ذلف يار و غيره تشبيه شده است.
در ادامه نوشته بود: اگر در خواب آبنوس ببيند دليلش مردي است سختکوش در کار خود، محکم با اراده و خلل ناپذير، بر سر پيمانش مي ايستد، توانگر مي شود، ثروت مي اندوزد، اما با همه صفات بخيل و خسيس مي شود و چيزي از او به کسي نمي رسد.
اين قسمت اول تعبيرش كلي باد به قب قب من كه نويسنده وبلاگ آبنوس هستم انداخت. ولي از "اما" به بعدش چانه من را به خاك رساند.....

توضيح: در مورد تعبير خواب مار, من اولش به عيال شك كردم, كه هنوز هم تا حدودي شكم به جاي خودش باقيست ;) خودتان بخوانيد بعد ميفهميد منظورم چي بود!
در ضمن آبنوس را به نقل از ابن سيرين انتخاب كنيد, مار تنها به نقل از منوچهر مطيعي تهراني است فيض ببريد

*
با اجازتون به اتفاق عيال رفته بوديم ايسلند. هر چند اگر يكماه ديرتر رفته بوديم گرمتر بود, اما چشمه هاي آب گرم اين سرزمين چنان جاي در دل انسان باز ميكند كه سرما و ابري بودن هوا را فراموش مي كنيد. يكروز بيشتر ريكويك نمانديم. فكر ميكنم اين سرزمين از نظر طبيعت بكر در مقايسه با كشورهاي ديگر همتايي نداشته باشد. پنج روز خيلي كم بود. بايد ماهها آنجا بود و از طبيعت ايسلند لذت برد. يك خانواده كرد تركيه ما را راهنمايي كردند تا از محلهاي توريستي ريكويك بازديد كنيم, و سپس از طريق يك شركت توريستي برايمان يك ادونچر تريپ رزرو كردند. فقط ميتونم بگم هيچ كجاي دنيا كه من تابحال بودم اينقدر ساده و در عين حال پر عظمت نديدم. دوتا اسب كرايه كرده بوديم, اينقدر عاشقانه در دل طبيعت به دنبال يكديگر ميدويدند, كه من و عيال بهشان حسادت ميكرديم. بگذريم كه عيال كمي از وَرجه ورجه آنها ترسيده بود. ميترسيد از پشت اسب پرت بشه به زمين. كلي توي چشمه هاي آب گرمش لم داديم و لب گرفتيم, و خدا وكيلي دردهاي مفصلي كه آدم بعد از چهل سالگي بهش مبتلا ميشه بكلي خوب شد. يكي دوتا آمده بودند براي درمان درد كمر. من همانجا ياد , آشپزباشي افتادم. گويا آب گرم آنجا از ماساژ سوزي كه من تجويز ميكردم بيشتر كارگر است. آشپزباشي جان اگر عيال سركار اجازه بده بنده حرفي ندارم بعنوان راهنما در خدمت باشم ;)
گفته بودم سي يو جون فورت.اين يكروز ديركردم را به حساب خستگي راه بگذاريد.

فردا روز ملي سوئد, و براي انجام مراسم جشن و شادي ادارات و مدارس تعطيل است. هر چي فكر ميكنم, ميبينم شور و حالي براي پايكوبي در من نيست. چنين روزهايي من بيشتر دلتنگ سرزمينم ميشم.