PERSIAN WEBLOG

آبنوس             



.من از ادراک خويشتنم.  تو از ادراک خويشتنی.  ما از ادراک خويشتن خويش

My Facebook   ::   صـحـنـه   ::     معلومات عمومي   ::   RSS feed   ::   RSS feed   ::  نـامــه  ::  

Wednesday, September 27, 2006

*
قد 174. وزن 77. سايز پا 42. رنگ مو قهوه اي با كمي مش سفيد. رنگ چشم ميشي. صاحب 2 عدد عينك آفتابي. ورزش مورد علاقه واليبال, دوچرخه سواري, شنا, تنيس, اسكي. اوضاع اقتصادي خوب. صاحب 3 فرزند سالم. 2 عدد ماشين. سيگار و ترياك استعمال نميشود. مشروب مورد علاقه تكيلا. حرف گوش كن. سربزير. ديگه بابا چي ميخوايين؟ عيال ميگه تو مدتي است عوض شدي! ميگم از چه نظر؟ ميگه از همه نظر. وقتي هم ميگم حداقل يكي دوتاش را بگو, ميگه خودت فكر كن. طبقه پايين ما يك آكواريوم داريم كه توش حدود 40 تا ماهي زندگي ميكنن. يكي از ماهي ها امروز به لقاالله پيوست. عيال بعد از من آمد خونه. بهش خبر مرگ ماهي را دادم. درجا زد زير ِ گريه. حالا گريه نكن كي گريه بكن. بهش گفتم خانم ِ من, خب ماهي هم عمرش تموم ميشه. هق هق كنون گفت تو كه اينجوري نبودي؟! مدتيه عوض شدي!! گفتم ميخوايي چكار كنم. كله ام را بكنم توي آكواريوم و براي مرگ ماهيه هق هق گريه كنم؟ شام نخورد. لوبياپلوي فرد اعلا, دست پخت آبنوس. چاي نميخواست, دم كرده آبنوس. لباس خونه نپوشيد. تلويزيون نگاه نكرد. بچه ها را از سرش باز كرد. حالام ميگه اصلاً نميدونم تو از چي درست شدي؟ گفتم عزيزم اگر دلت از چيزي گرفته, يا دلتنگي و ميخواهي گريه كني, چرا مرگ ماهي و مواد اوليه هيكل من را بهانه ميكني؟ چند وقت پيش بهش گفته بودم, تو كمي بايد از كار كناره بگيري و به خودت برسي, وگرنه سلسله اعصابت بهم ميريزه. عجيب در كار احساس مسئوليت ميكنه, و بقول معروف ميخواد سنگ تموم بذاره. در حالي كه با اين تخت گاز كار كردنش, صفحه كلاج اخلاقش حسابي سائيده شده. مطمئن هستم فردا حالش دوباره جا مياد و سر ميز صبحانه ميگه ديشب من در رفتارم با تو كمي اشتباه كردم. خب اين مثبت است. ولي اينكه ميگه "كمي" خيلي براي من زور داره......
شب خوش. برم روي تخت دراز بكشم شايد همين امشب دري به تخته خورد و گفت من در رفتارم با تو كمي اشتباه كردم ;)

Monday, September 25, 2006

*
امروز 700 كرون (حدود 100 دلار) بخاطر اينكه در محل مطلقاً ممنوع پارك كردم جريمم كردن. كونم سوخت, اما نه به اندازه عرايض ولي حجت‌الاسلام عباسعلي سليماني نماينده ولي‌فقيه در سيستان‌ و بلوچستان. فرمودند: "فسادي در جامعه نيست مگر اينكه ردپاي زني در آن پيداست؛ بنابراين اگر فرزندي منحرف شد بايد ريشه انحراف را در مادر و شخصيت وي جست‌جو كرد".
از همين نمونه استدلال, يك كشيش سوئدي گفته بود: همجنسگرايي ميان مردان باعث ميشه كه نسل بشر منغرض بشه, چرا كه كودك از آميزش ميان يك مرد و يك زن بوجود مياد. مدعي بود: به فرض اينكه از آميزش ميان دو مرد فرزندي حاصل بشود, آن فرزند گه از آب در خواهد آمد.

عكس اين داداشمون هم من را كشته :)

Tuesday, September 19, 2006

*
قدمت «ساعت آبي» در ايران
كاليستنس مورخ يوناني كه در لشكركشي اسكندر مقدوني به ايران همراه او بود و رويدادهاي روز و مشاهداتش را منظما يادداشت مي كرد در يادداشتي كه بعدا با محاسبات تقويمي معلوم شده كه متعلق به سپتامبر 328 پيش از ميلاد (2هزار و 334 پيش در اين ماه) است نوشته است: در اينجا (ايران)، در دهكده ها كه آب را برحسب نوبت به كشاورزان براي زراعت مي دهند، يك فرد از ميان آنان (كشاورزان) انتخاب مي شود تا بر زمان نوبت نظارت داشته باشد. اين فرد در كنار مجراي اصلي آب و محل انشعاب آن ميان كشاورزان بر سكويي مي نشيند و ظرفي فلزي را كه سوراخ بسيار ريزي در آن تعبيه شده است در ظرفي بزرگتر و پر از آب قرار مي دهد كه پس از پر شدن ظرف كوچك (يك بار و يا چند بار) كه به آهستگي و طبق محاسبه قبلي ابعاد سوراخ آن صورت مي گيرد، آب را قطع و آن را به جوي كشاورز ديگر باز مي كند و اين كار دائمي است و اين وسيله (ساعت آبي) عدالت را برقرار كرده و از نزاع كشاورزان بر سر آب مانع مي شود و ....
اين مورخ در پايان اين يادداشت افزوده است كه اين وضعيت (نظم و نسق) را تاكنون در چندين نقطه اين سرزمين (ايران) ديده است كه انديشه و تدبير (ضابطه) خوبي است. در بيشتر نقاط اين سرزمين (ايران)، كشاورزان به تناسب توان خود مالك زمين زراعتي هستند (شمار فئودالها خيلي كم است). گرفتن ماليات از خرده مالك براي حكام آسانتر است.
اين يادداشت كاليستنس اين ترديد را به وجود آورده است كه ايرانيان نخستين مخترع ساعت آبي بوده اند يا يوناني ها. بسياري از مورخان اروپايي كارشناس قرون قديم نوشته اند كه ساعت آبي از دهه 380 پيش از ميلاد و از زمان افلاتون در يونان بكار رفته است. مورخان ديگر به اين نظر شك كرده و معتقدند كه با وسائل ارتباطي آن عهد، امكان انتقال اختراع (ابتكار) ساعت آبي از يونان به ايران در طول 50 سال (زمان مشاهدات كاليستنس) و توزيع اين اختراع ميان كشاورزان (كه دور از شهرها زندگي مي كنند) براي بهره برداري بعيد است. اين جر و بحث همچنان ادامه دارد كه بحث مناسبي است و ادامه آن جهانيان را بيش از پيش متوجه قدمت تمدن ايرانيان مي كند. منبع: معلومات عمومي

يك جوك سوئدي.
يك بابايي تصميم ميگيره خادم صومعه بشه. ميره پيش مسوول صومعه شهرشون و ميگه ميخواد براي هميشه در صومعه زندگي كنه. مسوول صومعه بهش گوشزد ميكنه كه در آنجا فقط دو كلام, آن هم هر 10 سال يكبار ميتونن حرف بزنن. مردك قبول ميكنه و وارد صومعه ميشه. 10 سال اول كه ميگذره, مسوولش صداش ميكنه و ازش ميخواد تا دوكلامش را بگه. مردك ميگه: غذا سرد. مسوولش بهش ميگه اوكي. 10 سال ديگه ميگذره. مسوولش صداش ميكنه كه دوكلامش را بگه. مردك ميگه: تخت سفت. مسوولش ميگه اوكي. 10 سال بعدي كه ميگذره مردك خودش مياد جلو و ميگه: من رفت. مسوولش ميگه: من از همون اول ميدونستم تو اينجا دوام نمياري, چون همش گله ميكردي!

Monday, September 18, 2006

*
جبهه ميانه روی راستگرا در انتخابات ديروز در مقابل بلوك چپ حاكم به پيروزي رسيد. حزب سوسيال دموکرات سوئد در 89 سال اخير، تنها 10 سال از قدرت دور بوده است. عده اي از جامعه شناسان در جهان معتقدند, روي كار آمدن جبهه ميانه روي سوئد "پايان مدل رفاه اجتماعی سوئد" را همراه خواهد داشت. من به شخصه اگر چنين "پاياني" باشد, آن را به دليل آرايش جديد اقتصاد جهاني ميدانم, نه به دليل روي كار آمدن ميانه روها. با بالا رفتن استاندارد زندگي مردم كشورهايي چون چين و هند و مالزي و و و ... , بايد از رفاه كشورهاي غربي چون سوئد كاسته شود. متأسفانه اين يك واقعيت است.

Tuesday, September 12, 2006

*
پيرمرد: ميل زورخانه دستم بود ناگهان از دستم افتاد و به سر همسرم برخورد كرد. قاضي: اگر ميل از دستت افتاد پس چرا 3 ضربه به سر همسرت برخورد كرده است؟ پيرمرد: من فقط يك ضربه وارد كردم و نمي‌دانم چرا 3 ضربه به سر همسرم وارد شد. همسرم 30 سال از من كوچكتر بود, و به مدت 14 سال از من تمكين نداشت و با داشتن رابطه با ديگران به من خيانت كرد. 5 قاضي شعبه‌ي 71 دادگاه كيفري استان تهران پس از شور با اكثريت آراء پيرمرد 80 ساله را به 3 سال حبس تعزيري محكوم كردند.
100 رحمت به قانون جنگل.
تمكين يعني اين كه ....

Friday, September 08, 2006

*
نخستين قانون ضد پارتي بازي در ايران
در اين روز در شهريور 1312، ماده 238 مكرر با يك تبصره و دو بند بر قوانين كيفري ايران اضافه شد كه در آن زمان يك انقلاب اداري محدود بشمار آمده بود. طبق اين قانون كه از نيمه دوم شهريور همان سال به اجرا درآمد هركس كه از نفوذ خود و ديگران ــ واقعي و يا كاذب ــ در ادارات و سازمانهاي دولتي سوء استفاده كند به مجازات حبس تاديبي از شش ماه تا دو سال و جريمه نقدي از صد تا هزار تومان محكوم خواهد شد. مردم عادي اين ماده را قانون ضد توصيه و پارتي بازي مي خواندند.
منبع: معلومات عمومي

بساط چلوكباب با دوغ آب علي محصول آبنوس, با ماست و خيار. بعد از شام خربزه گرمسار, تخته نرد. براي آنهايي كه ميخوان لبي تر كنند عرق و شراب. ولي باز هم يك چيزي كم است. چي, نميدانم......

Wednesday, September 06, 2006

*
لازم به معرفي نيست. حاجاقا معرف حضور تشريف دارند.

نادر كساني پيدا ميشن كه تاريخچه وبلاگشهر را براي ما اهالي فراموشكار زنده نگهدارند. بفرمائيد فيض ببريد

پسرم را وسط شهر ديدم. با دوستش داشت حاج و واج راه ميرفت. رفتم جلو, گفتم پسرم اينجا چكار ميكني؟ گفت: ماركوس اين بابام است كه بهت ميخواستم نشون بدم. آدم خوبي است و من اگر ازش بخوام هر دوتامون را به مكدونالد دعوت ميكنه. بعد رو كرد به من و به فارسي گفت: باب بگو باشه, و هيچي نگو كه اينجا چكار ميكنيد, چون مامان باباي ماركوس از اينكه ما بيائيم مركز شهر خوششون نمي ياد. بگو اوكي.
شما بوديد به اين حاضر جوابي خندتون نمي گرفت؟ منكه ريسه رفتم, و هر دو را به مكدونالد دعوت كردم :)
دوكلام هم از ماجراهاي من و عيال بگم. براي شمائي كه هنوز ازدواج نكرديد واجب, و براي آنهايي كه پيي ازدواج به تنشون خورده لازم است. عيال صبح به موبايلم زنگ زد. گفتم: جانم, عزيز دلم, بگو تا تازه است. گفت: چي تازه است؟ گفتم: غرغر اول صبح. گفت: از كجا ميدوني غرغر است؟ گفتم: از آنجايي كه ميدوني من در محل كارم هستم, ولي باز به موبايلم زنگ ميزني. گفت: نه جانم اشتباه ميكني. ميخواستم ناهار دعوتت كنم, ولي از صرافت افتادم. برو به كارت برس. بوس بوس ... تا عصري عرق شرم ازم ميريخت. وقتي توي خونه ديدمش رفتم جلو بوسش كردم, و ازش عذرخواهي كردم. هنوزم ازش خجالت ميكشم:(

براي برو بچه هاي مقيم سوئد, اگر راديو روي نت گوش ميديد, اين لينك را پيشنهاد ميكنم. مخصوصاً اطلس را

Sunday, September 03, 2006

*

داشتن پاسپورت ايروني هم عالمي داره. از روزي كه به دستم رسيد, شبها آشفته تر ميخوابم, و روزها به محض اينكه تلفن زنگ ميزنه, ميگم اي داد بي داد, نكنه بگن بليط بگير بيا! شايد پيش خودتان فكر كنيد پاسپورت چه ربطي به خوابهاي آشفته داره! بچه هايي كه غير قانوني از ايران خارج شدن. مخصوصاً آنهايي كه بيست و سه چهار سال پيش, و در اوج بگير و ببندهاي رژيم, و جنگ زدن بيرون, اين رابطه را ميفهمن. چند سال اول و خصوصاً سال اول, بيشتر شبها خواب ايران را ميديدم. اينكه سوار هواپيما شدم و به ايران سفر كردم. بعد توي خواب يادم مي افتاد كه اي داد من فرار كرده بودم و پاسپورت ايراني ندارم. پريشان از خودم ميپرسيدم حالا چكار كنم, و چجوري خودم را به آنطرف مرز برسونم؟!
اينها مصيبت هايي بود و هست براي آدمهايي كه خواسته يا ناخواسته,و به دليلي جلاي وطن كردند. فكر نميكردم يك پاسپورت در خونه با اسم و مشخصات من بتونه اوضاع را بدتر از گذشته بكنه. منظورم دلشوره از مرگ و مير نزديكان است. عيال ميگه: تو هم شورش را درآوردي. چطور من كه پاسپورتم را چند سال پيش گرفتم اينطوري نشدم؟ فرق بين من و عيال زين خر و صندلي ايران اير بود. قضاوت باقيش به عهده شما......

فردا دوشنبه روز اول هفته است, و من بيشتر كارهاي شركت كه مال هفته آينده است را توي اين چندروزه اخير انجام دادم. ميخوام اگر, باز هم ميگم اگر عيال طالب بود, مرخصي بگيره تا بريم يكطرفي. بدجوري دلم هواي سفر كرده.

بزودي در سوئد انتخاب پارلماني است. همه ي احزاب به جنب و جوش افتادن كه تعداد بيشتري بهشون رأي بدن. توي هر ميدون يكي وايساده و داره از اهداف حزبش ميگه. توي اين دوره فكر ميكنم دست راستي ها ميبرن. تلويزيون يك برنامه ديدم در رابطه با شرط بندي روي سياستمداران براي كسب قدرت. خيلي جالبه. فكرش را بكنيد اگر زمان انتخابات ايران چنين امكاني را به مردم ميدادن, چه پول كلوني ميتونستن به جيب بزنن. آخه كي فكرش را ميكرد يك قرون روي احمدي نژاد شرط ببنده؟
راستي تا يادم نرفته تولد پنج سالگي وبلاگهاي فارسي را به همه شما آنلاينها تبريك ميگم.


HOME

2002                                                                 AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2003  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2004  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2005  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2006  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2007  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2008  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2009  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2010  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2011  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2012  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC

                                                                                                                 





Balatarin