PERSIAN WEBLOG

آبنوس             



.من از ادراک خويشتنم.  تو از ادراک خويشتنی.  ما از ادراک خويشتن خويش

My Facebook   ::   صـحـنـه   ::     معلومات عمومي   ::   RSS feed   ::   RSS feed   ::  نـامــه  ::  

Sunday, August 27, 2006

*
يك روز از يك پايين شهري ميپرسن "زن ذليلي" يعني چي؟ ميگه: همونيه كه بالا شهريها بهش ميگن تفاهم!!
جوك بالا حكايت وبلاگشهر را داره. به ما كه در وبلاگمون كامنت نداريم ميندازن كه بي محلي ما به شما مقصرش خود شمائيد, و به همين دليل هيت وبلاگتون كمه.
جانم به قربانت بره. وبلاگهايي كه مذين شدن به سيستم كامنت, بيشتر توش دعواست, و بگير و ببند.

اعلاميه جعفر شريف امامي پس از نخست وزير شدن
جعفر شريف امامي در چنين روزي در سال 1357 كه تظاهرات و راهپيمايي ها رو به گسترش بود پس از گرفتن اختيارات ويژه از شاه، نخست وزير كشور شد و ضمن صدور اعلاميه اي تقويم رسمي كشور را از شاهنشاهي به هجري خورشيدي باز گردانيد، ايجاد هرگونه كازينو و قمارخانه را ممنوع كرد، قول به رعايت احكام اسلامي و حرمت روحانيون، برگزاري انتخابات آزاد، آزادي تشكيل و فعاليت احزاب و انتشار نشريه، تعقيب قضايي متجاوزين به بيت المال و آزادي تدريجي زندانيان سياسي را داد و خواستار وفاق ملي شد. ديديم كه اين وعده ها نه تنها به اعتراض مردم پايان نداد بلكه با مشاهده ضعف دولت، باعث گسترش تظاهرات و اعلام حكومت نظامي شد. اوج تظاهرات در ماه شهريور 1357، در هفدهم اين ماه مشاهده شد كه به كشتار ميدان ژاله انجاميد.
منبع: معلومات عمومي

Friday, August 25, 2006

*
پاسپورت ايراني گرفتم. دليلش كهولت پدرم است. يكي از دغدغه هاي من, نداشتن پاسپورت وطني بود. هميشه فكر ميكردم كه اگر روزي روزگاري مريض شد, و زبانم لال ..... آنوقت چكار كنم؟! الآن ديگه خيالم راحت است كه تنها يك بليط براي سفر به ايران لازم دارم و بس.
پسر ما كوچيك كه بود, اگر ميفهميد پياز توي غذا هست, لب بهش نميزد. خدا ميدونه با چه كلك و رمل و اسطرلابی من و مادرش پياز به خوردش ميداديم. حالا كه بزرگتر شده, ديگه غر نميزنه. ولي ميگه ميخواد از دست من و مادرش بخاطر آن زماني كه يواشكي پياز به خوردش ميداديم, پيش پليس شكايت كنه. حضرت آقا گفت با خسارتي كه از شما ميگيرم, هجده سالم كه شد يك ماشين پرشه ميخرم. بهش گفتم پسر جان خسارتي كه ميگيري پول گور بابات هم نميشه! گفت يعني تو ميخواهي مردنت از عروسيتم گرونتر بشه؟ :) خدا را شكر دوتا دختر دارم كه پولكي نيستن.
راستي تا يادم نرفته. شنبه شب گذشته عيال اجازه مرخصي صادر كرد. ولي فقط يك بارتندر خانم ديدم.

Friday, August 18, 2006

*
اگر گوش شنوا در مملكت گل و بلبل باشه, با طرح آبنوس مسئله ترافيك تهران حل خواهد شد. طرح از اين قرار است. بجاي عدد فرد يا زوج پلاك ماشين كه ملاك اجازه تردد اتومبيل است, بايد حرف اول اسم راننده ملاك باشد. مثلاً با اعلام حرف خ از طرف مسوولان, باعث ميشه خسرو و خديجه و و .... آنروز اجازه رانندگي در سطح شهر را نداشته باشن. نوبت حرف ع كلي ترافيك تهران را سبك ميكنه و از آلودگي هوا كاسته خواهد شد. ماشالله تا دلتون بخواهد ما اسم علي داريم. م هم مثل ع ميمونه, چون محمد هم دست كمي از علي نداره. پسر عجب فكر بكري كردم. خيلي ها كه با مسافركشي امرار معاش ميكنن, ديگه لازم نيست 15 روز از ماه را به دليل زوج يا فرد بودن شماره اول پلاك ماشينشون بيكار بمونن. با حرف اول اسمشون تنها يك روز در ماه را اجازه رانندگي ندارن, و به اين ترتيب اوضاع اقتصاديشون هم روز به روز بهتر ميشه.

دارم روي يك سيستم محافظتي كار ميكنم. البته به نتيجه رسيدم و بسيار رضايت بخش بوده. اما براي اينكه مطمئن باشم مو لاي درزش نميره بايد بيشتر آزمايش كنم. وسط شركت يك جعبه بزرگ 2 متر در 2 متر گذاشتم. به هر يك از ديوارهاش چندتا سنسور احساسي (همانهايي كه پشت و جلوي ماشينهاي مدل جديد روي سپر نصب ميكنن) وصل كردم, و ارتباطشون دادم به يك دوربين كه روي يك ريل بالاي ديوار امكان حركت داره. به محض اينكه نزديك سنسور بشي, بصورت اتوماتيك از طرف سنسور سيگنال ميره براي دوربين, و دستور ميده تا حركت بكنه به سمت سنسور و شروع كنه به فيلمبرداري. اينطوري ديگه لازم نيست براي محافظت از اماكن مجبور باشي دوربين را مرتب روشن بذاري. تازه ميشه سيستم را آنلاين ديزاين كرد, تا به مركز پليس يا يك شركت نگهباني وصل باشه. عيال ميگه تو را اگر ولت كنن حتي غذا هم يادت ميره بخوري. البته نظر عيال است. من هيچوقت نميذارم به شكمم بد بگذره.

يك جوك مذهبي ميگم, ولي به شرطي بخونينش كه مفسد في العرض نشناسينم.
يك باباي كه هر سال ميرفته نذري امام حسين را ميخورده, از يكي كه در مجلس كنارش نشسته بود مپيرسه كه چرا براي امام حسين فقط قيمه پلو ميدن. طرف بهش ميگه: چون امام حسين را در صحراي كربلا قيمه قيمه اش كرده بودن, به يادش در مراسمش قيمه پلو ميدن. طرف ميگه: آخ كاشكي كبابش كرده بودن :)

Tuesday, August 15, 2006

*
امشب ديگه همت كردم و جواب چندتا نامه اي كه شايد نگارندش خيال ميكرد من بي معرفت يا هر چي ميخواهين اسمش را بگذاريد هستم را دادم. يك ماه قبل از شروع تابستون ميدونستم كه بعد از تعطيلات تابستوني فشار كار رويم زياد خواهد شد. ولي حضرت عباسي فكر نميكردم اينطوري گرفتار پول بي زبون بشم كه شب و روزم را هم ازم بگيره. هر چه بود به سرازيري رسيده و قول ميدم بيشتر در آبنوس ورراجي كنم.
زندگي مشترك يعني تقسيم كار خونه و سرمايه و عشق و بچه و خاطرات و آرزوها و يو نِيم ايت بر 2 . عيال به من نگفته بود عمه اش كه مدتي پيش دار فاني را ودا گفت خواهر دوقلوي پدرش بوده. من بخاطر ندانستن اين موضوع, يك خرابكاري پاي تلفن وقتي با اقوام عيال صحبت ميكردم بالا آوردم. عيال به گله گفت تو چطوري توي اين چندسال زندگي مشترك ما, متوجه نشدي كه عمه من با پدرم دوقلو بودن؟!
شما بودين, هشت هزار كيلومتر دورتر از عمه اي كه يكبار هم نديدين زندگي ميكردين, متوجه تشابه چهره و روحيه ميشدين؟ اگر ميشدين شماره حساب بديد جايزه ناقابلتان را براتون ترانسفر كنم. شرمنده كه مخم استاپ زده و مترادف فارسي ترانسفر در حال حاضر يادم نمي ياد. البته آبجوي سومي هم بي تأثير نبوده :)

Thursday, August 10, 2006

*
يك دوستي ميگفت خدا پدر خميني را بيامرزه كه باعث شد هر ننه قمري پاش به خارج باز بشه. با مقاله اي كه امروز در روزنامه سرتاسري سوئد درج شده بود به حرفش ايمان آوردم. آقاي محمد فلان, ايراني تبار, از اسلام به مسيحيت گرويده, و به ساموئل فلان تغيير نام داده. تا اينجاش را ميشه پذيرفت. ولي اينكه در انتخابات امسال كانديد براي حزب نژادپرست سوئد شده, و در مانيفستش عنوان ميكنه كه خارجي تبارها بايد به كشور زادگاهشان برگردند, باعث شد به عقل مردك شك كنم. انتخاب حزبي حاج ساموئل مثل حكايت آن بابايي ميمونه كه ميخواست اندازه دور كمرش را براي خيات بگيره, ولي چون متر دم دستش نبود, خطكش را فرو كرد توي كونش و انگشت اشاره اش را چسبوند در ِ سوراخش. بعد خطكش را كشيد از كونش بيرون و عدد بدست آمده را ضربدر عدد پي (3,14) كرد. به خيال اينكه اندازه دور كمرش را بدست آورده. متن مقاله به زبان سوئدي

از اينكه لطف كرديد و تولد آبنوس را تبريك گفتيد ممنونم.

Friday, August 04, 2006

*

هر چند توي يكسال اخير كم حرف شدم, ولي امشب هر چي باشه تولد چهار سالگي آبنوس است و بايد بهش نشون بدم كه به اين آسوني فراموشش نمي كنم.


HOME

2002                                                                 AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2003  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2004  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2005  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2006  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2007  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2008  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2009  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2010  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2011  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2012  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC

                                                                                                                 





Balatarin