* امروز تمام روز حس خوبي داشتم. معمولاً اينجور روزها من اگر آرزويي داشته باشم برآورده ميشه! يكساعت و خرده اي بيشتر تا نيمه شب نمونده, و من هنوز نتونستم تصميم بگيرم كه چه آرزويي بكنم. حتماً پيش خودتون ميگين چقدر خنگي, خوب بگو رژيم سرنگون بشه! من خنگ نيستم. به اين فكر افتادم, ولي از عواقبش ترسيدم. متأسفانه ديد سياسي ما ايرونيا نسبت به هم از كلافي سردرگم نشعت گرفته. براي همين هم چنين آرزويي انتخابيست بيهوده. خودتون يه نگاه بندازين توي همين وبلاگستون, كه 99,99% خبر از هويت همسايه بقلي ندارن, چجوري براي هم شاخه شونه ميكشيم! واي به اينكه دستمون به هم برسه. مطمئن هستم تيكه بزرگه گوش خواهد بود. پول مول هم زياد در بندش نيستم خودش مياد. پس ميمونه آرزوي سلامتي شما. پس با اجازه همين را براتون آرزو ميكنم, و جرئه آخر گيلاسم را مي اندازم بالا. عيال تقريباً حاضر است, و ميخواهيم بريم ديسكو.