* پسرم گفت ميخواد برام فال بگيره. پرسيد در دوران كودكي چه كسي را بيشتر دوست داشتي؟ جواب دادم, مادر بزرگ و پدر بزرگ هام. پرسيد حالا چه كسي را بيشتر دوست داري؟ جواب دادم, فرزندانم. پرسيد براي بعد از مرگت چه آرزويي داري؟ جواب دادم, همينكه فراموشم نكنيد و هفته اي يكبار به مزارم سر بزنيد. كمي فكر كرد و كمي با خودش پچ پچ كرد. بعد گفت: فالت ميگه دوران بچگي بچه ننه نبودي. در زمان حال نميدوني خيلي چيزاي ديگه هست كه از دوست داشتنش ميتوني بيشتر لذت ببري. براي بعد از مرگتم خيال ميكني آخر هفته ها ما كاري نداريم كه بيايم قبرستون؟! خدا رحم كرد اين فال را در زمان حال گرفت, كه تا دير نشده براي عاقبتم هر ماه پول بدم به يك بنده خدايي كه يكجو انصاف تو وجودش باشه.
از هفته گذشته در بورس سوئد ارزش سهام در حال پايين آمدن بود تا امروز كه دوباره تعداد خريداران سهام از فروشنده ها پيشي گرفت. همكاران سهامباز من بجاي كار كردن اين چندروز توي سر خودشون ميزدند. من يك زماني زياد سهام اينطرف آنطرف ميكردم. الآن دو سال است كه از سهام كنار كشيدم, و شبها با آرامش ميخوابم. ترك كردن آن از ترك سيگار سختتر, و خطرناكتره, اما من گوش آخوند كر جون سال بدر بردم.
امروز بهترين كلام يا جمله سال گذشته را كه از ماري وان ابنر است را در تابلويي نفيس كه روي ديوار نصب شده بود در شركت ولوو خوندم. نوشته بود: نگو كه تو فقير هستي, بخاطر اينكه آرزوهايت برآورده نشده. فقير واقعي كسي است كه هيچ وقت آرزويي نكرده.