*
26 فوريه سال 277 ميلادي
«ماني» انديشمند بزرگ ايراني و باني مكتب
«مانيكيسم» پس از پنج ماه زندان اعدام شد. ماني كه افكار او از شرق تا چين و در غرب، همه اروپا را فراگرفت عقيده داشت كه معنويت و ماديت هميشه در تضاد هستند و همه مشكلات جهان و مسائل بشر از ماديات و مادي گري سرچشمه مي گيرد. ماني مكتب (ايسم) خود را برپايه معنويت، خوبي، راستگويي، دفاع از حقيقت و نيز اعتدال و ميانه روي در زندگاني روزمره قرارداده بود و از اين جهت است كه مورخان و فلاسفه وي را «آموزگار معنويت» لقب داده اند.
ماني مي گفت كه دلبستگي مطلق به ماديات و پيروي از نفس اماره است كه بشر را به دروغگويي، ارتكاب جنايت و انواع بدي كردن وادار مي كند. وي تاكيد داشت كه ماديات انسان را اسير و برده نفس خود مي كند، و خود خواهي و جاه طلبي فردي را به وجود مي آورد.
طبق آموزش هاي ماني «ماديت» نبايد وارد وجود (ذهن) انسان شود و تاكيد داشت كه براي جلوگيري از ورود ماديات به وجود انسان بايد به آموزش و پرورش كودك توجه شود تا «انسان»، غير مادي پرورش يابد. بنابراين، بي جهت نيست كه ماني ايراني را يكي از پدران «آموزش و پرورش» مي دانند، و او بود كه فراهم آوردن وسايل آموزش و پرورش درست (داراي هدف) كودكان و نوجوانان را مهمترين تكليف يك جامعه قرار داد.
در فلسفه «ماني» جرم يعني تجاوز به حقوق ديگران اعم از فرد يا جمع. او مي گفت «فرد معنوي» به حقوق خود قانع است؛ لذا در صدد تجاوز به حقوق ديگران بر نمي آيد، و همين قانع بودن به حق، او را غرق لذت مي كند. ماني تا آن حد از گرايش مردم به ماديات وحشت داشت كه اعتدال در لذات جسماني را توصيه مي كرد از جمله اين كه مردها را از توجه بيش از حد به «زن» كه ممكن است مرد را به راه نادرست بكشاند و آلوده سازد برحذر مي داشت.
فلسفه ماني برخلاف تصوف، خواهان معنويت مثبت و كار و كوشش عادي و ثمر و توليد است.
ماني در زندگي شخصي با خوردن گوشت و خوراكيهايي كه از مواد غير خالص تهيه مي شدند موافقت چندان نداشت و انسان را ذاتاً گوشتخوار نمي دانست. فلاسفه اروپايي هنوز در گفته و نوشته هاي خود از انديشه هاب ماني نقل و به آنها استناد مي كنند.
منبع: معلومات عمومي