PERSIAN WEBLOG

آبنوس             



.من از ادراک خويشتنم.  تو از ادراک خويشتنی.  ما از ادراک خويشتن خويش

My Facebook   ::   صـحـنـه   ::     معلومات عمومي   ::   RSS feed   ::   RSS feed   ::  نـامــه  ::  

Sunday, January 11, 2004

*


شهربانو مازندراني كه ادعا شده است 97 سال از عمرش مي گذرد شايد نداند كه زلزله بم او را به صورت يك زن مشهور در جهان درآورده و جهانيان اينك با سرگذشت او كه سوم ژانويه 2004 چند روز پس از وقوع زلزله ، زنده از زير آوار بيرون آورده شده است و چهره اش آشنا هستند .درپي شبكه هاي تلويزوني و روزنامه ها ، مجله ها به چاپ عكسهاي بزرگي از او پرداخته اند و همه « سرچ انجين» هاي فعال در اينترنت دسترسي به عكسها و شرح احوال او را ميسر مي سازند. رسانه هاي ساير ملل براي مخاطبان خود نام شهربانو ( بانوي شهر) معني كرده اند و گفته اند كه شهربانو نامي است كه از زمان باستان در امپراتوري پارسها رايج بوده است.
شهرت شهربانو مرهون گسترش و پيشرفت ابزارهاي خبر رساني است كه در ده سال گذشته ره صدساله رفته اند. با وجود ، اين ابزارها هنوز آن طور كه بايد در خدمت انسان و حقوق او قرار نگرفته اند زيرا كه سهم عامل انساني در دنياي رسانه ها 90 و حصه ابزار 10 است و رسانه ها به عنوان ابزار انتقال انديشه ، احساس ، اطلاعات و اخبار در سراسر جهان شديدا دچار كمبود نيروي انساني ماهر و واقف بر رسالت خود هستند و تا اين نقيصه رفع نشود فايده رساني آنها محدود خواهد بود.


در سال 1324 ميلادي ژانويه ديروقت شب, ماركو پولو ايتاليايي كه سفر حقيقت يابي مهمي به چين كرده بود در زادگاه خود درگذشت. سفرنامه او عامل عمده پيشرفتهاي غرب شد كه ادامه دارد. در اين سفرنامه كه به زبانهاي فرانسوي و ايتاليايي انتشار يافت وي به اقتباس از چيني ها به ملل اروپايي ياد داد كه چگونه باروت بسازند و داراي اسلحه آتشين شوند, كاغذ بسازند و كتاب منتشر كنند و دانش و فرهنگ خود را بالا ببرند و قطب نما بسازند تا بتوانند در درياهاي دور و عميق كشتيراني كنند و.... همين راهنمايي ها سبب شد كه اروپائيان بر سرزمين هاي دوردست مسلط و تمامي قاره آمريكا را مالك شوند و....
«ماركو» در سال 1254 در «ونيز» ايتاليا در يك خانواده بازرگان به دنيا آمده بود. شش ساله بود كه پدر و عمويش «مافيو» و «نيكيلو» عازم منطقه درياي سياه شدند تا تجارت كنند كه جنگ در منطقه باعث شد كه مسير خود را تغيير دهند و سر از چين درآورند. آنان هنگامي به ونيز بازگشتند كه ماركو 15 ساله بود و بر دو زبان ديگر مسلط شده بود. دو سال بعد اين دو برادر تاجر «ماركو» را كه مادرش فوت شده بود با خود بردند و اين بار مقصد آنان چين و دربار خان بزرگ مغول بود.
اعضاي اين هيات پس از رسيدن به تبريز تصميم به ادامه سفر از طريق دريا گرفتند و عازم هرمز از طريق كرمان شدند, اما در هرمز با مشاهده وضعيت كشتي هاي موجود از سفر دريايي منصرف و به كرمان بازگشتند و از مسير هرات, بلخ و بدخشان, يارقند, ختن, لوپ نور و دشت گبي خود را به چين و دربار قوبيلاي خان مغول رساندند.
«ماركو» به دليل تسلط بر چند زبان و استعداد و هوش فراوان مورد توجه خان قرار گرفت و سالها در دربار او بود و حتي از جانب وي به سفارت به مناطق ديگر آسيا اعزام شد و با دانش, فنون و هنر شرق آشنا گرديد و داراي ثروت قابل توجهي هم شد و چون بيم داشت كه خان سالخورده فوت شود و او نتواند اين ثروت را با خود به ايتاليا منتقل كند, از خان اجازه بازگشت موقت گرفت و خان هم از فرصت استفاده كرد و از او خواست كه خانزاده خانم «كوكاچين» را تا ايران بدرقه كند و او را به ارغون ايلخان مغول ايران برساند كه از وي همسر خواسته است. «ماركو» با اين خانزاده خانم مغول از راه دريا به ايران آمد. دو سال در راه بود و هنگام ورود به ايران شنيد كه ارغون درگذشته است كه غازان پسر و جانشين ارغون به جاي پدرش با خانزاده خانم «كوكاچين» ازدواج كرد. خان بزرگ سكه ويژه اي به «ماركو» داده بود كه به منزله «گذرنامه» او بود و با اين گذرنامه موفق به رساندن خود و ثروتش به ونيز شد.
وي هنگامي به ونيز رسيد كه ميان اين «كشور – شهر» با كشور – شهر «جنوا» جنگ بود و ماركو فرماندهي يك كشتي جنگي را بر عهده گرفت و در جنگ شركت جست و اسير شد و به زندان «جنوا» افتاد. هم سلولي او «روستيچلو Rustichello» يك نويسنده از مردم «پيسا» بود و ماركو از اين فرصت استفاده كرد و در طول يك سال خاطرات خود را از سفر 24 ساله اش به شرق و شرح ثروت شرقي ها و علوم و فنون آنان و چگونگي ساختن باروت كه چيني ها در جشن ها براي آتشبازي از آن استفاده مي كردند, قطب نما, كاغذ و ... براي روستيچلو ديكته كرد و اين سفرنامه كه نخست به زبان فرانسه انتشار يافت غرب را متحول كرد و به مقام امروز رساند زيرا با استفاده از فنون چين و باروت اسلحه آتشين ساخت و با كمك قطب نما راههاي دريايي دور را كشف كرد و با استفاده از كاغذ كتاب نوشت و جهان را به زير سلطه خود كشيد. ماركو پس از آزاد شدن از زندان به ونيز بازگشت و در 70 سالگي در آنجا درگذشت.
منبع: معلومات عمومي


دوباره.....
دفتر نگاهم به روی هيچ کس باز نمی شود
غمزده، و شوريده در گوشه ای دل به هيچکس نمی سپارد
نگاهش گرم است ولی نمي داند که چرا نگاهها را باور ندارد
سکوت سنگين دلم به استقبال شور و شيدايي نمي آيد
ديوانه سر در گوشه اي از اين دنيا روزها را سپري ميکنم....

شعري كه در بالا آوردم از وبلاگ همنامم است اما از نوع دريايي.


HOME

2002                                                                 AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2003  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2004  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2005  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2006  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2007  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2008  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2009  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2010  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2011  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2012  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC

                                                                                                                 





Balatarin