*
دوم آذر هشتادمين سالگرد زاده شدن جلال آل احمد، نويسنده ايرانی است که علاوه بر ادبيات داستانی، آثاری نيز در باب نظرات اجتماعی خود بر جای گذاشته است.
جلال در سال 1302 در خانواده روحانی به دنيا آمد. دبستان را که به پايان رساند، پدرش ديگر اجازه درس خواندن را به او نداد و او ناچاراً به سمت بازار کار رفت ، تا اينکه پنهانی در کلاسهای دارالفنون ثبت نام کرد. روزها به کار سيم کشی برق و ساعت سازی مشغول بود و شبها درس می خواند. در سالهای آخر دبيرستان با حزب توده آشنا شد و با دوستان و همفکرانش به برگزاری ميتينگ ها و جلساتی در اين زمينه پرداخت. با درآمدی که از کار بدست آورده بود، دبيرستان را به پايان رساند و وارد دانشکده ادبيات (دانشسرای عالی) شد . دانشگاه را که به پايان رساند، به شغل معلمی مشغول شد.
در اين زمان به طور جدی وارد حزب توده شد و از يک عضو ساده به عضويت کميته حزبی تهران رسيد و نماينده کنگره شد. در اين مدت در مجله های زيادی قلم ميزد.
در سال 41 کتاب معروف غرب زدگی را به رشته تحرير درآورد که نقطه عطفی در نوشته های وی به شمار می آيد. چند مقاله از اين کتاب در (کيهان ماه) چاپ شد که موجب توقيف اين نشريه شد.
جلال نويسنده ای است که در اکثر زمينه های ادبيات به نوشتن پرداخت. در زمينه داستان: (ديد و بازديد، از رنجی که می بريم، سه تار، زن زيادی، نون و قلم و......)
در زمينه مقالات: (هفت مقاله، غرب زدگی، ارزيابی شتابزده و .....)
در زمينه سفر و سفرنامه:(اورازان ، تات نشين های بلوک زهرا، خسی در ميقات، سفر نامه شوروی و ......)
در عرصه نمایشنامه:( تفاهم از آلبر کامو ، دستهای آلوده و.......)
در عرصه ترجمه:(قمارباز از داستايوسکی ، بيگانه از آلبر کامو و .....)
جلال را يکی از کاشفان نيما دانسته اند، چرا که وی در معرفی و شناخت نيما سهم به سزايی را ايفا کرد.
احمد شاملو در وصف اين بزرگمرد می گويد:
قناعت وار، تکيده بود.
باريک و بلند،
چون پيامی دشوار، در لغتی.
با چشمانی از سوال و عسل
و رخساری برتافته،
از حقيقت و باد.
مردی با گردش آب.
مردی مختصر،
که خلاصه خود بود.
اقتباس از مشاهير