PERSIAN WEBLOG

آبنوس             



.من از ادراک خويشتنم.  تو از ادراک خويشتنی.  ما از ادراک خويشتن خويش

My Facebook   ::   صـحـنـه   ::     معلومات عمومي   ::   RSS feed   ::   RSS feed   ::  نـامــه  ::  

Sunday, November 02, 2003

*
ساعت حدود سه و نيم صبح هست. پسرم نزديك به 40 درجه تب داره و هر از گاهي هزيون ميگه. مادرش تا حالا دوام آورد و پاي تختش نشست, اما ديگه خستگي امونش رو بريد و خواست تا من خوابم نبره و هواسم به پسرك باشه.
هفده سال پيش من 23 سالم بود. يادم مياد يك شب شنبه بود. من و عيال دعوت شده بوديم منزل يك دوستي. قبل از حركت عيال رفت دستشوئي. از توي توالت گفت: فكر ميكنم يك خبرهائي باشه, چون آب رحمم زيادتر از معمول ترشح كرد!! در ذهنم از بي تجربگي دنبال جواب منطقي ميگشتم. گفتم: زياد ناراحت نباش دليلش اين هست كه بچه در شكمت رشد كرده و چون جا نداره, آب رحمت بيشتر از معمول ترشح كرده.
از جواب من گويا قانع شد و از دستشوئي آمد بيرون. خنده اي كرد و گفت: اگر اينطوري كه اينجا ترشح كرد, توي مهموني بشه آبروم ميره.
بهش گفتم ميخواهي به بيمارستان زنگ بزنم و بپرسم چرا آب رحمت اينقدر رفته؟ گفت: مگه به بزرگ شدن بچه بستگي نداره؟
تلفن را برداشتم و به بخش اورژانس بيمارستان زنگ زدم.
-الو سلام من ميخواستم از شما در مورد ترشح آب رحم راهنمائي بخوام.
-بله بفرمائيد.
-خانم من امشب.....(بقيه توضيح)
-بلافاصله خانمتان را بايد به بخش زايمان بيمارستان برسونيد. ماشين داريد يا آمبولانس بفرستم؟
-ماشين دارم.
يك ربع بعد رسيديم بيمارستان. دكتر عيال را معاينه كرد و گفت: بايد هر چه زودتر بچه بدنيا بياد. آب كيسه رحم خارج شده و بچه در خشكي بسر ميبره.
به عيال آمپول درد تزريق كردند و بعدش دستگاهي به شكم عيال وصل كردند. به من گفتند شما بايد هواي كار را داشته باشي, به محض اينكه خط نمودار ثابت شد, پنج شش ثانيه صبر ميكني, اگر نوسان پيدا نكرد بايد ما را خبر كني.
نيمه هاي شب بود كه صداي ممتد دستگاه من را بيدار كرد. عيال خواب بود. من نگاهي به نواري كه از دستگاه خارج شده بود كردم. معلوم بود چند ثانيه اي خط نمودار ثابت مانده بوده. سراسيمه آمدم در كوريدور و فرياد زدم نوار ثابت هست نوار ثابت هست.
ديري ني آنجاميد كه دكتر و پرستار آمدند و گفتند: بايد بچه را هر طور شده بدنيا بياريم.
بعد از نيم ساعت كلنجار رفتن دخترم به دنيا آمد. موهاي سياه پر پشت و چشمان درشت. دكتر گفت: من تا بحال بچه مو مشگي به دنيا نياورده بودم. اجازه گرفت تا موهاي دخترم را شانه بكنه.

آن زمان از روي بي تجربگي, حتي ميترسيديم بچه را حمام بكنيم. يادم مياد تا يك ماهي با دستمال نمدار تنش را پاك ميكرديم. يك روزي يك خانم ايراني را در نزديكي محل زندگيمون ديدم. ازش خواهش كردم فرصتي پيدا كرد بياد و دختر ما را حمام بكنه! آن خانم و شوهرش امروز يكي از دوستان صميمي ما هستند.
منظور از تعريف اين خاطره اين بود كه بگم, بهترين سرمايه انسانها تجربه آنهاست. ما سر فرزند اولمون خيلي بي تجربه بوديم. بچه يك كمي صداي غير طبيعي ميداد, تنمون مثل بيد ميلرزيد. به مرور زمان و با تجربه هائي كه از دختر دومم بدست آورديدم, اينقدر شجاع شديم كه سر آقا پسر كه 40 درجه تب داره, عيال خوابش برد من هم آمدم در اطاق كارم و دارم خاطرات تعريف ميكنم.
بعضي وقتها دوستاني براي من ايميل ميفرستند و دوست دارند تا من از اتفاقاتي كه اينجا برام رخ ميده تعريف كنم. زندگي كردن در خارج به همان اندازه كه راحت و بدور از فشار اجتماعي و سياسي هست, گاهي اوقات آدم احساس تنهائي ميكنه. البته اين حالت براي ما زياد صدق نميكنه, چرا كه ساليان زيادي است از كانون اجتماع ايران بدور هستيم و بلطبع خارجكي شديم :)


HOME

2002                                                                 AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2003  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2004  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2005  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2006  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2007  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2008  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2009  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2010  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2011  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2012  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC

                                                                                                                 





Balatarin