PERSIAN WEBLOG

آبنوس             



.من از ادراک خويشتنم.  تو از ادراک خويشتنی.  ما از ادراک خويشتن خويش

My Facebook   ::   صـحـنـه   ::     معلومات عمومي   ::   RSS feed   ::   RSS feed   ::  نـامــه  ::  

Friday, September 05, 2003

*ياد نامه به مناسبت يازدهمين سالگرد مرگ خونين فريدون فرخزاد.


>متن پايين برگذيده از مجله بازتاب شماره 6 و 7 . سال چهارم سپتامبر 1992 است.


سيصد گل سرخ و يك گل نصراني
ما را ز سر بريده مي ترساني
گر ما ز سر بريده مي ترسيديم
در مجلس عاشقان نمي رقصيديم
و اما....از فريدون فرخزاد سخن بگويم.
فريدون فرخزاد چهارمين فرزند خانوادهاي بود كه در آن كتاب و موسيقي جايي بس والا داشت و فريدون از آغاز و بسيار كوچك با كتاب آشنا شد.
پدر فريدون, سرهنگ فرخزاد اگرچه نظامي بود اما به هنر عشق ميورزيد. فريدون در خانه اي به دنيا آمد كه برادرش امير ( متخصص كليه و بيماريهاي داخلي از آلمان). پوران فرخزاد نويسنده,مترجم و نقاش و فروغ فرخزاد زن بزرگ ادبيات معاصر سمبلهاي او بودند بچه هايي پيش از او كه در راهبري او كه كوچكتر بود نقش عمده اي ايفا مي كردند. بعد از فريدون خواهرش گلوريا و برادرش مهرداد و مهران به فاصله كمي از او بدنيا آمدند. فريدون در اين خانه شلوغ در كنار پدري فرهنگ پرور و مادري به غايت مهربان پرورش يافت. فرخزادها ( به غير از فروغ و پوران) تحصيلكرده آلمان بودند اما همه, حتي فريدون كه موقعيت بسيار خوبي در محافل هنري آلمان داشت پس از پايان تحصيلات به عشق وطن مادري كه هرگز امكان اين را نيافت كه فرزندان دربدرش را پناه دهد به ايران باز گشتند. دكتر امير فرخزاد در شرايطي به ايران بازگشت كه رييس يكي از معروفترين بيمارستانهاي آلمان بود و فريدون زماني به ايران بازگشت كه كتاب شعرش به زبان آلماني برنده جايزه كتاب سال شعر جوان آلمان شد.
فريدون در اولين قدمهايش در ايران با سر به زمين خورد. روياهايش-كار براي مردم, كوشش براي آزادي مردم, و تلاش براي بهبود وضع مردم- به زودي به كابوسي دهشتناك بدل شد. فريدون,فوق ليسانس علوم سياسي و فوق ليسانس علوم تربيتي با بهترين نمرات, خوش بين و پرانرژي به وطنش بازگشت اما در اين وطن كسي به او نيازي نداشت. شهرها پر از مساجد رنگارنگ بود درختان كه بايد برگهاي سبز زينتشان مي دادند با تكه پاره هاي پارچه و به لطف خرافات, دخيل بندان بود و به مدد كارگزاران رژيم آريامهر حتي گنجشگان درختان خيابان پهلوي مجيز دولت عليه ايران را مي گفتند و در چنين وضعيتي پدرش به او هشدار داد كه وطن اينست و اگر دوستش داري آستين هايت را بالا بزن.
فريدون "شو" را براي ارتباط با مردم برگزيد و شوي ميخك نقر ه اي با تمام مخالفتهاي كهنه پرستان و مذهبي ها محبوب جوانان شد. محبوب جواناني كه به ضرورت زمان از پشت مرزهاي بسته گوشه چشمي به جهان بيرون داشتند. فريدون در آن رژيم همانقدر ويران بود كه در اين رژيم. همانگونه كه بارها ساواك او را خونين و مالين كرد اين رژيم نيز دست از سرش بر نداشت مگر نه آنكه آن رژيم و اين رژيم تاج را با عمامه عوض كرده بودند؟
فريدون در جامعه اي از خود سخن گفت كه روشنفكرش حتي براي رنگها و نوع استفاده از آن طومار مي بافد و رنگ قرمز را براي سبكسران و رنگ قهوه اي را براي افراد متين و رنگ طوسي را براي دانشمندان در قفسه ذهنش طبقه بندي مي كند و از روي لباس و رنگ و ويترين, مردم را در ترازو مي گذارد و ارزيابي مي كند.
فريدون شجاعت اين را داشت كه در برابر مردم مثل يك كودك صادقانه از پنهاني ترين زواياي روحش سخن بگويد.
نه من نمي خواهم بگويم كه فريدون يك مبارز سياسي بود كه به شهادت رسيد, نمي خواهم بگويم كه او همه "قوت" بود و نقطه ضعف نداشت.
نمي خواهم بگويم كه خطا نكرد, يا به راه اشتباه نرفت نه اينها را نمي خواهم بگويم.
فريدون, فريدون بود.آدمي كودك كه چهره ي دروغين نداشت. ماسكي بر چهره نداشت كه برداشتني باشد آنها كه به فريدون عشق ورزيدند و آنان كه دشمن او شدند به درستي دشمن او بودند او در برابر دوست و دشمن عريان بود او خودش بود بدون پرده پوشي و انكار. و دشمن او را به خوبي شناخت و نفسش را بريد.
فريدون تنها يك كودك بود يك كودك پنجاه ساله.
او آزاد بود, آزادي را دوست داشت و تبليغ ميكرد چه غم اگر مبلغ نظر من و تو نبود. هميشه از اين گفته ولتر ياد مي كرد كه: حاضرم جانم را بدهم تا مخالفانم آزادي سخن گفتن داشته باشند و چنين كرد و انسان با هر نظر و انديشه و عقيده چنين باد.
امينه مرادي
* در صورت تمايل اينجا ميتوانيد به يكي از آهنگهاي مورد علاقه خودش گوش بديد.


يادش گرامي باد!


HOME

2002                                                                 AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2003  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2004  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2005  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2006  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2007  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2008  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2009  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2010  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2011  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC
2012  JAN , FEB , MAR , APR , MAY , JUN , JUL , AUG , SEP , OKT , NOV , DEC

                                                                                                                 





Balatarin