* سيصد و هشت سال از زماني كه وزير اعظم ايران به وصيت شاه متوفي اعتنا نكرد و مصالح وطن و هموطنان را قرباني خود خواهي هايش كرد و سلطان حسين را كه نه مدير بود و نه مدبر به شاهي برگزيد و باعث يك جنگ داخلي خونين و انحطاط ايران شد مي گذرد. شاه سليمان صفوي كه داراي هفت پسر بود پس از 28 سال سلطنت درگذشت و پيش از آن، وصيت كرده بود: با اين كه سلطان حسين فرزند ارشد اوست، به دليل حجب و كمرويي وعلاقه مندي اش به عزلت و تن آسايي و عدم شايستگي براي اداره امور كشور و نداشتن تجربه در سياست، به مصلحت مملكت و ملت است كه سلطان مرتضي پسر كوچكتر را شاه كنند، ولي وزير اعظم و بيشتر درباريان كه مادرانشان گرجستاني بودند!! به منظور رسيدن به مقاصد مادي خود و از دست ندادن قدرت، وصيت شاه متوفي را تحريف كردند و 14 اوت سال 1694 اعلام كردند كه شاه سليمان وصيت كرده كه بزرگان كشور از ميان سلطان حسين صلحجو و آرام و سلطان مرتضي سختگير و رزمي يكي را انتخاب كنند و از آنجا كه سلطان حسين بزرگتر و مردي حكيم است وي را انتخاب كرده ايم، و اين انتخاب مغرضانه نابودي كشور را به دنبال داشت. ضعف شاه سلطان حسين و انتصابات نادرست او از جمله سپردن فرمانداري قندهار به يك گرجستاني كه آشنا به آداب و رسوم و خلق و خوي ساكنان محل نبود باعث وقوع جنگ داخلي خونيني شد كه به زوال صفويه و تصرف اصفهان انجاميد. مير محمود قندهاري (غليجاني يا غليزايي) كه با مختصر نيرويي در اكتبر سال 1713 ميلادي اصفهان را تصرف كرد، قبلا دو بار كرمان را متصرف شده بود، يك بار در سال 1709 و بار ديگر در سال 1711 (دو سال بعد از آن) كه بار اول، شهر كرمان به دست قندهاريهاي مير محمود غارت شده بود. انتصاب گرگين خان گرجي به فرمانداري قندهار تنها به خاطر به اسلام گرويدن او و نوعي پاداش بود.
منبع: معلومات عمومي