* 
مسافرت امسال خيلي بيشتر از
هر سال حال داد. فقط حيف كه بجاي دو شب و سه روز, مجبور شديم روز دوم برگرديم! امسال هم بساط ساز و آواز برقرار بود, تار, سه تار, تنبك, دف, ني. يكي از دوستان, يك آشنائيش رو با خودش آورده بود كه اطلاعات جامع اي در رابطه با موسيقي سنتي ايران داشت و براي جمع, هفت دستگاه موسيقي را يكي يكي نواخت و در بابش توضيح داد. صداي بســـــــــــــيار دلنشين و زيبائي داشت و آهنگهاي زيادي را اجرا كرد. يكي از آهنگها
"سپيده" از سروده هاي هوشنگ ابتهاج كه در سال 58 با صداي محمد رضا شجريان اجرا شد بود. وقتي ساز تارش رو نواخت و شروع كرد خوندن, همه حاضرين به وجد آمدند. متأسفانه هر چقدر گشتم آهنگ رو پيدا نكردم, اما شعر رو اينجا مينويسم. حتماً خيلي از شما شنيديد.
ايران اي سراي اميد, بر بامت سپيده دميد
بنگر كزين ره پر خون, خورشيدي خجسته رسيد
اگر چه دلها پر خون است, شكوه و شادي افسون است
سپيده ي ما گلگون است, آي گلگون است.
كه دست دشمن در خون است
اي ايران غمت سررساد, جاويدان شكوه تو باد
راه ما , راه حق , راه بهروزيست.
اتحاد, اتحاد رمز پيروزيست
صلح و آزادي, جاودانه بر همه جهان خوش باد.
يادگار خون عاشقان اي بهار
اي بهار, تازه جاودان, در اين چمن شكفته باد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اين هم چندتا ديگه از شعرهائي كه ديشب خونده شد