* سوئد به دليل اينكه دورتا دورش رو آب گرفته (البته قسمتي از طرف غرب با نروژ و در شمال شرقيش هم با فنلاند مرز خاكي داره), براي حمل و نقل كالا, كشتي زياد در تردد هست. در اين ميان كشتيهاي تفريحي زيادي نيز هر روز بين بندرهاي كشورهاي اطراف درياي بالكان در تردد هستند. جاتون خالي به اتفاق عيال و بچه ها رفته بوديم يك مسافرت دريائي يا بهتره بگم كشتي سواري. از 24 ساعته هست الي 48 ساعته. راحت از در خونه سوار ماشينت ميشي ميري بندر, يكراست با ماشين ميري توي كشتي, پياده ميشي و با آسانسور ميائي بالا, طبقه اي كه اطاقت(كابين) هست. كشتي كه راه افتاد معمولاً ملت كمي اينطرف اونطرف پرسه ميزنن و برنامه هاي شب رو چك ميكنن, بعد ميرن سر ميز شام (البته اونائي كه غذا روي بليط خريده باشن).
بعد از شام بزن و بكوب شروع ميشه و ملت توي پيست رقص قرهاي توي كمرشون رو خالي ميكنن, تا ساعت 3 الي 4 صبح. براي قمار هم ميزهاي رولت و بلكجك هست. دمدماي صبح ميري روي تختت و از خستگي غش ميكني. كشتي كه ميرسه به بندر مقصد, چند ساعتي توقف ميكنه تا اگر كسي دلش ميخواد بره توي شهر و از مغازه ها يا هر چي دلش ميخواد ديدن بكنه. بعد از چند ساعت دوباره راه ميفته بطرف استكهلم. معمولاً مسافرها در راه برگشتن ميرن و از فروشگاه هاي بدون ماليات كشتي خريد ميكنن و بعد هم ناهاري در كشتي صرف ميكنن و به آهنگ اوركستهاي زنده كه مرتب مينوازند گوش ميدن. بعد هم كه رسيدي بندر ميري سوار ماشينت ميشي از كشتي ميائي بيرون, اگر بدشانس باشي پليس گمرك جلوتو ميگيره تا ماشين رو تفتيش بكنه ببينه از حد مجاز بيشتر مشروب وارد كشور نكرده باشي, اگر هم خوش شانس باشي كه گاز ماشين رو ميگيري ميرونيش تا كاراژ خونه و يك آخر هفته خوبي رو داشتي. ولي راستش من دلم بيشتر حوس شمال ايران رو داره تا درياي بالكان.