* " هر روز هزار كار بدتر انجام ميشود اما ما به اعدام محكوم ميشويم "
اين آخرين گفته يكي از پنج تني بود كه ديروز در تهران به جرم آدم ربايي و تجاوز جنسي و دزدي در مقابل چشم چندين هزار تماشاچي حلق آويز شدند.
كوروش دوست من بود. ما با هم فوتبال بازي ميكرديم. يك روز گفت," پدرم از ديروز تا حالا خونه نيامده! هيچوقت عادت نداره بدون خبر جايي بره, مادرم داره خودشرو ميكشه ". حدود 10 روز بعد, از طرف مقامات به خانوادشون خبر رسيد كه آقاشون به جرم دستداشتن و طراحي كودتاي نوژه محكوم به اعدام شده و ديروز حكم صادره به اجرا در آمده. جسد در قطعه كفار در بهشت زهرا به خاك سپرده ميشه.
يك سال و اندي بعد كوروش 19 سالش شده بود. يك روز گفت," نخست وزيري بودم, 200 هزار تومان پول و يك حواله پيكان بهم دادن. معلوم شده كه پدر من كاره اي نبوده. دليل دستگيريش اين بوده كه اسم پدرم در ليستي كه در جيب يك ارتشي ديگه كه دستگير شده بوده پيدا كرده بودن, ارتشيه ميخواسته با پدرم در مورد كودتا صحبت بكنه. اينو بعد از اعدام پدرم فهميدن. گفتن پدرمو ميارن قطعه شهدا."
از روزي كه كوروش داستان بيگناهي پدرش رو براي من تعريف كرد, فهميدم اعدام مجازات خوبي نيست, چون حتي اگر بعداً بيگناهيت ثابت بشه, جونت رو از دست دادي!